فلسفه

فلسفه
دلنوشته

خاطرات یک جوان کهنه دل

روزی فیلسوفی از من پرسید از فلسفه چه میدانی؟

پاسخ دادم هیچ!

- پس به چه علت زندگی میکنی؟

- برای رسیدن به رویا هایم

- چه رویایی داری

- تو چیزی از آن درک نمیکنی

- چطور همچین حرفی میزنی؟ من پر از علم فلسفه ام

- آری تو پر از خالی هستی ، تو تمام عمرت را در پی به چالش کشیدن هستی بودی ، چه وقت به فقیری کمک کردی؟ چه وقت نزاعی را پایان دادی؟ چه وقت به خواست مردم توجه کردی؟ چند مدت را در جامعه ات گذراندی؟
 ، آری تو پر از خالی هستی!

 

در آخر قانع نشد و پس از کوله باری از بد و بیراه مرا به حال خود رها کرد

ثبت در جمعه 18 ارديبهشت 1394برچسب:فلسفه,پوچ,آرین هوشنگی,دلنوشته,هستی,علم,زندگی, توسط ایهام | |



فلسفه

Instagram